این کتاب شرح چند ماه زندانی است که آرتور کوستلر در دوران جنگ داخلی اسپانیا در خوف از اعدام سپری کرده است. کتاب کاملاً مستند است، اما زمینهٔ سیاسی و تاریخی در آن اهمیت چندانی ندارد. کوستلر خود می گوید دلبستگی اصلی من در این کتاب یک دلبستگی خویشتن نگرانه بوده است: تأثیر روان شناختی سلول اعدام. کوستلر در طول ماه های اسارت شاهد اعدام هم زنجیرهایش بود و هر لحظه نیز فکر می کرد خودش را هم اعدام خواهند کرد. او می نویسد:
مردن ـ حتی اگر در خدمت هدفی غیرشخصی باشد ـ همیشه امری شخصی و خصوصی است. بنابراین، ناگزیر این صفحات، که بیشترش در خوف و انتظار واقعی مرگ نوشته شده است، خصلتی شخصی و خصوصی دارد. افکاری که در سر یک مرد محکوم می گذرد، از نظر روان شناختی جالب است. نویسندگان حرفه ای کمتر امکان داشته اند چنین جریانی را شخصاً تجربه کنند. من سعی کرده ام این افکار را تا آن جا که می توانسته ام صریح و مختصر و مفید ارائه دهم. اما نکته دیگری هم هست: معتقدم که جنگ ها فقط ده درصدشان عملیات جنگی است و نوددرصد باقی، رنجی است که به چشم نمی آید. بنابراین شاید این شرح مرده شوی خانه های دربستهٔ نفوذناپذیر اَندلس ماهیت جنگ داخلی اسپانیا را بهتر از شرح نبردها آشکار کند.