سبد خرید شما خالی است.
مامان و بابا کنار ساحل نشستند. داداشی که عاشق خاک بازی بود توی ساحل خیس شروع کرد به کندن زمین، می خواست یه چاله بزرگ درست کنه. نی نی هم نشست کنار داداشی تا هر چی درست می کنه زودی براش خراب کنه. ناگهان نی نی متوجه موجهای زیبای دریا شد خیلی ذوق کرد،بلند شد ایستاد و زد روی شونه داداشی، و با انگشتش اشاره کرد به دریا و گفت :آبا،آبا ...