کتاب یک شب برفی [و سه نمایشنامه ی دیگر]

این نظر توئه. تو اصلاً از اولش هم به درد جنگ چریکی نمی خوردی، می دونی چرا؟ چون تو یک روشن فکری! بله! تو مثل همه ی روشن فکرها تا همه ی سؤال ها برات روشن نباشه، دست به عمل نمی زنی. تو خیال می کنی منطقی هستی، ولی در واقع یه آدم بدبین بیش نیستی. در صورتی که این عمل کردنه که حساب می شه. عمل کردن به موقع و سریع مثل یک چاقوی جراحی بُرنده. این اراده و خوش بینی می خواد. در صورتی که تو همیشه سرت تو کتابا بوده!

• مرگ یزدگرد [مجلس شاه کشی] ~بهرام بیضایی
• چهار صندوق (نمایشنامه) ~بهرام بیضایی
• افرا، یا، روز می گذرد [نمایشنامه] ~بهرام بیضایی
• شب هزارویکم [نمایشنامه] ~بهرام بیضایی
• دویدن در میدان تاریک مین : نمایش نامه در چهار پرده ~مصطفی مستور، یوسف امیرکیان(زیرنظر)
• موارد بیشتر (2473)

• سینمای جدایی فیلم های میکل آنجلو آنتونیونی ~امید روشن ضمیر، حمید امجد (زیرنظر)
• واقعیت و اشتیاق: دیباچه ای بر سینمای لوییس بونوئل ~امید روشن ضمیر، محمد چرمشیر
• گلن گری گلن راس [نمایشنامه] ~دیوید مامت، امید روشن ضمیر (مترجم)، محمد چرمشیر (مترجم)، حسین رحیم پور (مترجم)، حمید سعیدی امجد (زیرنظر)، ژیلا اسماعیلیان (طراح)
• یک شب برفی [و سه نمایشنامه ی دیگر] ~امید روشن ضمیر