نویسنده ی بهرام چوبینه را می شناسم: آقای شکرخدا گودرزی که تا به حال چندین نمایشنامه نوشته که بهرام چوبینه آخرین و بهترین آن هاست و پیشرفت او را در کار نشان می دهد. با این که این نمایش نثری فاخر دارد، نویسنده توانسته گلیم خود را از آب بیرون بکشد و نوید آن را بدهد که در این راستا چه توانایی ها دارد و چه توانایی ها را می تواند کسب و به خویش اضافه کند. نوع ترکیب بندی ها، تابلوهای نمایش (بیست وشش تابلو) و ترتیب کنار هم چیدن آن ها، درام او را می سازد. در این تابلوها سعی شده تا با جوهر نمایش نوشته شود و در بعضی موارد، طنز نیز چاشنی شده تا نوشداروی خستگی تماشاگر باشد. اما داستان پر از شمشیر و کشتار و خون را، از قصرهای بالا رفته ی پادشاهان که رعیت را در آن راهی نیست آغاز کرده و به پایان برده و در آخر حقیقتی را که می خواست از مردمان بداند، دریافته و چه حقیقت تلخی!
از مقدمه ی اسماعیل خلجی