رمانی کوتاه و ساده اما تأثیرگذار درباره ی بازگشت زندگی و امید به خانواده ای که یکی از بچه هایش مرده. کسی که عزیزی را از دست داده باشد، با خواندن این اثر احساس می کند نویسنده حالات و احساسات او را توصیف کرده است. همه ی ما عزیزانی را از دست داده ایم و به خوبی با لحظات ابتدایی نبودِ او آشناییم؛ این اثر توصیف همین لحظات است از زبان دختری نوجوان.
فیب، دختری نوجوان، که برادرش میک طی یک سانحه می میرد، به بیان خاطرات و روحیات خودش و خانواده اش می پردازد. بجز چند اختلاف جزئی فرهنگی، می توان گفت که حس و حال فیب و خانواده اش با تمام آدم های دیگری که کسی را از دست داده اند یکی است. نویسنده ماهرانه توانسته فضا و حال و هوای آن ها را توصیف کند. داستان در چند قسمت اتفاق می افتد که هر کدام مکانهایی هستند که راوی (فیب) در آنها به شرح حال و زندگیش می پردازد، از خانه تا مراسم سخنرانی. هرچند که همه چیز درباره میک (برادر فقید فیب) است اما این فیب است که داستان را روایت می کند و اوست که بار سنگین فقدان برادر را به دوش می کشد.