این کتاب داستان بانک مرکزی ایران و کسانی است که این مؤسسه را ساختند و آن را از آغاز تا 1357 اداره کردند، مخصوصاً کسانی که در مقام رئیس بانک مرکزی، مسئولیت نهایی عملکرد این مؤسسه را در آن سال ها برعهده داشته اند. سیاست های این دوره ی بانک مرکزی در اجرای وظایف قانونی که به آن محول شده بود، به خصوص در زمینه ی پولی و بانکی؛ و نیز اثرات این سیاست ها در نحوه ی رسیدن به اهدافی که قانون برعهده ی بانک گذاشته بود، در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است. نحوه ی تصمیم گیری ها، نقش افرادی که از خارج از بانک بر تصمیمات تأثیر می گذاشتند، و نحوه ی عمل بانک در ارتباط با این مقامات، چون شاه، نخست وزیر، هیأت وزیران، شورای عالی اقتصاد، و وزیر دارایی (در مقام نماینده ی دولت) از دیگر مطالبی است که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است. بانک مرکزی در خلأ عمل نمی کرد، پس در این کتاب سعی شده است محدودیت هایی که بانک با آن ها روبه رو بود مورد بررسی قرار گیرد، و میزان استقلال بانک در اجرای وظایفش تشریح شود. در چنین چارچوبی است که روشن می شود بانک مرکزی چگونه توانست نقش خود را در تهیه و تنظیم سیاست های کلی اقتصادی کشور ایفا نماید. این کتاب تا اندازه ای نیز خاطرات شخصی نگارنده است در زمان تصدی ریاست بانک مرکزی (1356-1354) و سایر مسئولیت هایی که در ارتباط با بانک مرکزی داشته است.