نظریاتی هستند که با الهام از روش اتخاذ شده در علوم طبیعی، و با هدف یافتن قوانین جامع حاکم بر اجتماع انسان ها ایجاد شد. نظریه پردازان در این رشته تلاش دارند که روابط علت و معلولی حاکم بر جوامع انسانی را کشف کنند. قوانین و مدل های پیشنهاد شده می بایست به گونه ای بیان شده باشند که صحت آن ها آزمایش پذیر باشد. به عبارت دیگر جمع آوری داده ها این نظریات را تأیید یا تکذیب بکند. مثال بسیار معروفی از این گونه از نظریات مقاله معروف و بسیار تأثیرگذار ماکس وبر درباره ساختارهای اداری می باشد. این مقاله شالوده بسیاری از تحقیقات بعدی در این زمینه را بنا نهاد.
این شرح مختصر شکل گیری نظریه جامعهشناسی اساسا محافظه کار اروپا را با بیان مختصری از جامعهشناس ایتالیایی ویلفردو پارتو (۱۹۲۳ - ۱۸۴۸) تمام میکنیم. پارتو در عصر خویش با نفوذ بود اما امروز اهمیتش بسیار کم شده است. برای یک استثنا بنگرید به (۱۹۸۶، Powers) در دهه ۱۹۳۰ که نظریهپرداز عمده آمریکا تالکوت پارسونز به اندازه و بر و دورکیم او را هم مورد توجه قرار داد. مدتی کوتاه علاقه به کار وی فوران گرفت. با این همه، امروز جز معدودی از مفاهیم اصلی پارتو اهمیت و مناسبتش فروکش کرده است (۱۹۹۵، Femia). زایتلین معتقد است پارتو آرای اصلی خود را در رد مارکس پدید آورد. (۱۹۹۶، Zeitlin).
فی الواقع پارتو نه تنها مارکس را بلکه بخش مهمی از فلسفه روشنگری را هم رد میکند. به عنوان مثال، در حالی که فیلسوفان روشنگری بر عقلانیت تأکید میورزند، پارتو بر نقش عوامل غیر عقلانی از قبیل غرایز انسان تکیه میکند (۲۰۰۷، Mozetic and Weiler). این تأکید با رد نظریه مارکسیستی هم مرتبط است؛ یعنی از آنجا که نیروهای غیر عقلانی، نیروهای غریزی بسیار مهم و بسیار تغییر ناپذیرند، واقع بینانه نیست که امید داشت با انقلاب اقتصادی به تغییرات مهم اجتماعی رسید.