در این کتاب تلاش شده است موضوعی بسیار پیچیده، یعنی فرهنگ انسانی و علمی که به طور تخصصی به مطالعه ی آن اختصاص دارد به زبانی ساده تشریح شود. مطالب این کتاب، چنان که از عنوان آن نیز مشخص است، تنها «درآمد» و «مقدمه» ای است برای آشنایی با موضوع. اما نباید تصور کرد که این «مقدمه» دیدگاهی جامع یا نسبتا جامع از این علم گسترده به خواننده عرضه می کند، یا اصولا نویسنده چنین ادعایی دارد. در حقیقت انسان شناسی به دلیل گستردگی زمانی و مکانی و وجود شاخه های تخصصی بسیار زیاد در آن امروزه به یکی از پیچیده ترین علوم انسانی تبدیل شده که هم زمان واجد دو بعد مثبت و منفی است. انسان شناسی علمی به دلیل ماهیت بین رشته ای اش دایره المعارفی است که برای درک جهان پیچیده ی کنونی بهترین ابزار است. البته انسان شناسی نیازمند تعامل با دیگر رشته ها و حوزه های تخصصی است.
اما بعد منفی در آن است که همان دلایل می توانند پژوهشگر ناآگاه را به سوی امور سطحی سوق دهند و مفاهیم پیچیده را به مفاهیم پیش پاافتاده ای تقلیل دهند که هیچ سودی نه برای خودش و نه برای دیگران نخواهند داشت.
انسانشناسی و علوم اجتماعی در قرن نوزدهم میلادی پدید آمدند و هرچند در تفکر اجتماعی، فلسفۀ اجتماعی و نیز در اندیشه دینی ریشه داشتند، پیدایش آنها دلایل مشخص و روشنی داشت. مهمترین این دلایل آن بود که قرن نوزدهم با انقلابهای اجتماعی و فناورانهای همراه بود که جوامع انسانی را به کلی دگرگون کردند. در پی انقلابهای سیاسی که جای حکومتهای سلطنتی پیشین را در اروپا به دولتهای مردم سالار دادند و ارتقای جایگاه مردم و جامعه در مشروعیت نظامهای سیاسی، شناخت «جامعه» به دغدغهای مهم بدل شد. در حقیقت، نظامهای سیاسی پیشین مشروعیت خود را عمدتا از نظامهای دینی و یا از باور به اشرافیت و برتری ذاتی صاحبان قدرت میگرفتند و در آنها «مردم»، «جامعه» و مفاهیمی از این دست، اهمیت چندانی نداشتند. ولی با انقلابهای اجتماعی - سیاسی و توسعۀ این مفاهیم، علومی که موضوعشان شناخت بود نیز اهمیت یافتند. از سوی دیگر، انقلابهای فناورانه این دوره که اغلب با مفهومی عمومی انقلاب صنعتی شناخته میشوند، شرایط را برای شکل گیری و توسعه شهرهای بزرگ فراهم میکردند…