امروزه دستیابی به بهبود مستمر و سرآمدی در همه ابعاد سازمان جایگاه ویژهای دارد. سازمانها دریافتهاند که ورود به حوزه تعالی نه تنها موجب رشد بوده، بلکه عاملی برای بقای آنها محسوب میشود. (صفری، غلامی و عبادی ضیائی، ۱۳۹۴)
تعالی یعنی اینکه سازمانها بتوانند در تمامی حوزههای خود از قبیل کارکنان، برنامه ریزی، تولید مالی و… بهبود مستمر داشته و روز به روز کیفیت کار خود را ارتقا دهند. یک شرکت ممکن است با روشهای مختلف موقعیت خود را در بازار بررسی کند. شرکت ممکن است خود را با یک رقیب مقایسه کند. از طرفی ممکن است سازمان خود را با نیازهای مربوط به یک گروه از مشتریان خاص هماهنگ کند. روش دیگر این است که سازمان موقعیت خود را در بازار براساس ابعادی مانند دامنه قیمت، کیفیت خدمت و… تعریف کند. این ابعاد که سازمان بر مبنای آنها در صدد رقابت است، عوامل رقابتی نامیده میشوند (لوئیس، ۱۳۸۸)
صرف نظر از تعاریف مجامع علمی و غیر علمی کیفیت و تعالی، تلاشهای بسیاری برای تبیین مفهوم تعالی و ابعاد آن توسط مراجع ملی و بین المللی شده است. از جمله این تلاشها الگوهای تعالی تعریف شده هستند.
در این زمینه الگوهای تعالی سازمانها را در مسیر حرکت به سمت سرآمدی یاری میکنند. این مدلها ابزارهایی جامع و مناسب برای سنجش عملکرد سازمان به شمار میآیند که کنترل و بهبود عملکرد را تسهیل میکنند. این ابزارها با توجه به دستهبندی سیمونز از اهرمهای کنترل در سیستمهای کنترل تشخیصی جای میگیرند.