امنیت و آزادی، ارزش هایی هستند که ضرورت وجودی هیچ یک از آنها، در حیات انسانی افراد پوشیده نیست، اما تقدم امنیت بر آزادی و یا آزادی بر امنیت و یا وجود رابطه ای غیر از تقدم انگاری همواره موضوعی مهم و چالش برانگیز محسوب گردیده است. بررسی ها نشان داده است که غالبا یا آزادی به بهای امنیت تضییع شده، یا امنیت به بهانه آزادی به مسلخ رفته است. سیاستگذاری های مرتبط با امنیت بخصوص امنیت ملی از آن جهت که در بستری حادث می شوند که افکار عمومی، معمولا با آن هم سو و موافق بوده و با توجیه تامین مصالح عمومی نیز همراه اند، کمتر مورد نقد واقع می شوند، ضمن اینکه بسیاری از موضوعات دیگر از چتر امنیتی موجود متأثر شده و در این مسئله حل شده اند. برخی دیگر بر بعد دیگری از چالش فی مابین امنیت محوری و آزادی گرایی اصرار میکنند. به این نحو که موضوع تقابل بین امنیت مدنی و دولت را امری غیرقابل حل دانسته و انفکاک و استقلال بین امنی ت و آزادی به صورت بخشی شده را موضوعی بدیهی و غیرقابل اجتناب دانسته اند. هرچند که اگر در جامعه ای ثغور و حدود امنیت تقریبا معلوم باشد، امکان مداخله دولت در تحدید آزادی های افراد به بهانه های امنیتی نیز کاهش می یابد. علی رغم این مسائل، نبایستی از این امر مهم غفلت ورزید که با وجود ابهام و پیچیدگی موجود، بررسی روابط فی مابینی این دو مفهوم ارزشی، امری لازم و ضروری است. زیرا مقدمه ای لازم برای نیل به بهترین نسبت و رابطه و دستیابی به بهترین الگو بین آنها خواهد بود.