سبد خرید شما خالی است.
گر چه در دورترین شهر جهان محبوسم
از همین دور ولی روی تو را می بوسم
گر چه در سبزترین باغ ولی خاموشم
گر چه در بازترین دشت ولی محبوسم
خلوت ساکت یک جوی حقیرم بی تو
با تو گسترده گی پهنه اقیانوسم
ای به راهت لب هر پنجره یک جفت نگاه
من چرا این قدر از آمدنت مایوسم؟
این غزل حامل پیغام خصوصی من است
مهربان باشی با قاصدک مخصوصم
گر چه تکرار نباید بکنم قافیه را
به خصوص آن غلط فاحش نامحسوسم
بار دیگر می گویم تا یادت نرود
مهربان باشی با قاصدک مخصوصم...