امروزه، واژه توسعه، در فرهنگ عمومی مردم جهان رواج تام یافته و اکثر مردم خواهان نیل به آن هستند. آرمان بسیاری از جامعه های کنونی رسیدن به وضعیت جوامع توسعه یافته است و چه بسا برای رسیدن به آن حاضر به از دست دادن هویت ملی و مذهبی خود باشند و البته دریغ از وصال. توسعه، در غرب و برخی کشورهای غیر غربی تحقق یافته و میوه های تلخ و شیرینی ببارآورده است. ناکامی اکثر کشورهای جهان سوم در دستیابی به توسعه، مفهوم توسعه را مخدوش ساخته است و اکنون برای تحدید ابعاد توسعه اتفاق نظر تامی وجود ندارد. آیا توسعه به معنای «گذر از سنت به تجدد» است؟ آیا توسعه همان «رشد اقتصادی» است؟ آیا توسعه مساوی با «جامعه آرمانی» است؟ آیا توسعه «خداگونه شدن» است؟ آیا توسعه یافتگی همان ماهیت «جامعه نیک و سعادتمندانه» قدیم است؟ آیا می توان به توسعه ای دست یافت که تنها میوه های شیرین داشته باشد یا به هیچ وجه امکان تحقق چنین توسعه ای وجود ندارد؟ آیا دین نقشی در مفهوم توسعه دارد یا خیر؟ و یا برای درک و تصور مفهوم توسعه غفلت از خدا یا کنار گذاشتن دین ضروری است؟ و ...