سبد خرید شما خالی است.
کتاب «راز قایق ها» داستان سگ آبی کوچکی است که با مادرش زندگی می کند. اینطور به نظر می رسد که پدر باکلی روزی به دریا رفته و دیگر برنگشته است. اما باکلی هنوز امید دارد که پدرش زنده است، او برای پدرش قایق های چوبی کوچکی درست می کند و به دریا می اندازد و امیدوار است قایق ها به دست پدرش برسد.
اما پس از مدتی متوجه می شود که مادرش قایق ها را از آب می گیرد تا باکلی از نرسیدن قایق ها به دست پدرش ناراحت نشود. در این داستان به طور غیر مستقیم موضوع مرگ برای کودک بیان می شود و درست کردن قایق های چوبی نشان از امید بازگشت پدر به خانه دارد. شخصیت کودک داستان در مرحله عدم پذیرش مرگ پدرش به سر می برد و مرگ او را باور ندارد. گمان می برد اگر پدرش قایق های چوبی را ببیند و از دلتنگی او آگاه شود شاید بازگردد.