سبد خرید شما خالی است.
نانت حالا به سنی رسیده که مسئولیت های کوچکی مثل خرید نان خانه را بر عهده بگیرد. او هیجان زده و خوشحال است و دلش می خواهد این مسئولیت را به بهترین شکل انجام دهد. اما وقتی کل نانی را که خریده است توی راه می خورد، عذاب وجدان می گیرد و حتی دوست دارد به شهر دیگری فرار کند. وقتی به خانه می رسد مادرش با مهربانی با او برخورد می کند و اشتباهش را می بخشد.