سبد خرید شما خالی است.
مراسم تشییع جنازه سلمه حداد بیش از انتظار فاطمه طول کشیده بود، طولانی تر از دو تشییع جنازه ای که هفته قبلش در آن حاضر شده بود. تنها می توانست امیدوار باشد ده روز دیگر که نوبت خودش می شد، مهمان هایش اینقدر درمانده و خسته، مرخص نمی شوند. خواسته دیگرش برای وداع قریب الوقوع خود این بود که اولادش، ابراهیم را همراه خودشان نیاورند. شوهر سابق می بایست از حضور در مراسم تدفین عیال سابقش معاف شود.
وقتی رانندة اتوبوس برایش نگه داشت، فاطمه با وجود خسته جونی مراسم یادبود، توانست لبخند دندان عاریه اش را تحویل راننده بدهد....