درباره ی «آز» (=آژ، اژی دهاکه) اسناد بسیاری هست که نشان می دهد این پدیده یکی از نیروهای مخرب و منفی طبیعی و نفسانی بین اقوام کهن شرق بوده است. تاریخ ظهور آز از تاریخ استقرار قوم ایرانی در می گذرد و به قوم کهنتر «هند و ایرانی» می رسد.
«آز» در گذر از زمانهای متمادی و پس از تقسیم قوم یاد شده به دو قوم «هندی» و «ایرانی» با نگه داشت ویژگی های نفسانی و کارکرد طبیعی مخرب اش همواره در ذهن و زبان دو قوم یاد شده تأثیرگذار بوده است. آز در طول عمر دیرسال خود و انتقال از لایه های مختلف قومی و زبانی، تغییراتی در ویژگی ها و اوصاف خود داده است.
در این نوشته مجالی برای پی گیری این گمانه نیست که حیات این دیو دیرسال از ادوار مدون شاهنامه نیز در گذشته و به لایه های پنهان و آشکار ادبیات و تعالیم عرفانی و صوفیانه راه یافته است. در این مقاله هدف اصلی به دست دادن اوصاف و ویژگی ها و کارکرد این دیو در داستانهای شاهنامه است