سبد خرید شما خالی است.
بی وقفه تو را دوست داشته ام؛ به مانند باران حاصلش سکوت و ساکن و یائسه از باریدن است ابر دیدگان برای حتی خود... لبخند بر لبانم، فراموش! غرورم از تارک مردانگی؛ فراموش! از گفتن هایم برای بی تو بودن، فراموش! پرسه های زیر باران، فراموش! دلم درگیر با رویاهایت، فراموش! چشم هایت از خاطره ام، فراموش خودم با خودت را، فراموش! زیستن چون دیگران و عطر گیسوان تو نیز فراموش! من با گریختن حجم این اندازه بهانه؛ از چه بنویسم؟ بی پرده بگویمت بی انصاف! یادت مرا فراموش!