از زمان پیدایش بهائیت تاکنون، آموزه های این گروه همواره در معرض بررسی و نقد و انتقاد قرار داشته و اعتراضات گوناگونی به آن وارد شده است؛ تا آنجا که از اوایل سال 1991 شاهد بروز دگراندیشان منتقد بهائیت از درون خودشان هم هستیم. رهبری تشکیلات جامعه بهائی، مستقر در حیفا، اما مخالفت با این دسته روشنفکران فرهیخته و معترض بهائی را در دستور کار خود قرار داده است. آنها به جای پرداختن به حل مسایل و مشکلاتی که این افراد بیان می کنند، آنان را شناسایی و از بهائیت طرد می کنند!
یکی از این افراد آقای فرانچیسکو فیچیکیا (متولد 1946) محقق سویسی است که پس از بهائی شدن، مدتی نیز مبلغ این مرام بوده است. او از اواسط دهه 70، به انتقاد از تشکیلات پرداخت و پس از گفت و گوی بسیار با آنان، در اواخر 1974 تشکیلات او را طرد کرد! او در این کتاب عملکرد تشکیلات بهائیت را مورد انتقاد اساسی قرار داده است.
صفحه 52
ساختار تشکیلات بهائیت در اطاعت بی چون و چرا و تأکید بر اطاعت کورکورانه بنا شده است. هر کس از این قاعده تخطی کند، طرد می شود. افکار افراطی تشکیلات بهائیت دیکتاتورمآبانه، ضد مردمی و معارض با آزادی است. عقاید رهبران تشکیلات بهائی متاثر از گرایش های فاشیستی است.
صفحه 55
وفاداری ظاهری تشکیلات بهائی به دولت های متبوع، پرهیز از دخالت در سیاست، لزوم اطاعت از قانون و ممنوعیت عضویت بهائیان در احزاب سیاسی، نوعی تظاهر و فرصت طلبی و پنهان کاری است.
صفحه 84
کتاب اقدس – که به عربی است - برای بیش از 100 سال به زبان های دیگر ترجمه نشد. دلیل وقفه طولانی، مهجور بودن مطالب این کتاب است. بسیاری از قوانین آن قابل استفاده نیست. به نظر می رسد رهبران بهائی نیز از این مشکلات و تبعات منفی آن آگاه بوده اند؛ به همین منظور، این کتاب برای مدت زیادی از دسترس عموم خارج بود.
صفحه 92
شوقی افندی، رهبر بهائیان بعد از عبدالبهاء، اقتدار خود را دیکته کرد. با کمک حربه طرد، مخالفت دشمنان بیاثر گشت. در نوشته ها و دستورهای بسیار زیادی از شوقی، او از پیروان اطاعت بیچون و چرای همیشگی میخواهد. شوقی همیشه به عنوان یک حاکم مطلق العنان عمل می کرد.
صفحه 109
از نظر بهائیان تصمیمات این نهاد، بیت العدل، عاری از خطا و اشتباه است. سرپیچی از دستوراتش باعث طرد و اخراج از جامعه بهائی خواهد شد.
صفحه 115
تشکیلات بهائی نسبت به بردباری عمیق و واقعی که شامل گذشت و تسامح نسبت به اعتقادات دیگران باشد، بیگانه است. آنها نسبت برای عقاید دیگران ارزش حقیقی قائل نیستند. آنها عقاید گوناگون داخل جوامع بهائی را نیز برنمی تابند و چنین افرادی را طرد می کنند.