یدالله ثابت راسخ (1293- 1380) یک بهائی متعصب و از مبلغان آن گروه بود که در نتیجۀ مطالعات و گفتوگوهای مفصل با دانشمندان مسلمان و تحقیقات شخصی فراوان، به باطل بودن این مرام پی برد و در سال 1345 مسلمان شد و خود در زمرۀ مخالفان بهائیت درآمد. البته تشکیلات بهائیت به او و خانوده اش اذیت ها کردند. از او دستنوشتهای خطاب به بهائیان حاوی مطالب تاریخی و کلامی به جا مانده که اثر ارزشمندی است و برای پژوهشگران موضوع بهائیت بسیار خواندنی و قابل استفاده است. آن دستنوشته همراه با توضیحات متعدد و مستندات به جامعۀ علمی عرضه شده است.
صفحه 41
مخاطب این کتاب بهائیان هستند و نویسنده – که خود بهائی زاده است و به شدت به بهائیت باور داشت - با زبان خودشان و با استناد به مطالب مورد قبولشان، آنان را به عدم مشروعیت رهبری بهائیت متذکر میکند.
صفحه 61
دوستان و برادران بهائی! اگر اراده و قصد فهمیدن حقایق دارید و حقیقتجو هستید، با مطالعۀ این کتاب، با استدلال کافی بطلان (بهائیت) را درخواهید یافت. پس بیایید با هم ریشۀ این فساد را برکنیم و از یاوران امام عصر علیه السلام محسوب گردیم.
صفحه 92
این بنده تحری حقیقت نموده ام و به حقایقی دست یافتهام که از قبل بدان اطلاع نداشتهام. اینک شمهای از آن حقایق را که همه از نصوص (منابع دست اول بهائیت) است در این کتاب مینگارم. باشد که خواهران و برادران و هموطنانم آن را مطالعه و در مطالب دقت کنند.
صفحه 127
از آنچه گذشت معلوم شد که میرزا حسین علی بهاء خود ابتدا بابی بود و در ترویج مسلک باب میکوشید، اما همین که زمینه را آماده میبیند، پا روی سر سید علیمحمد باب و آثارش گذاشت و ادعای مقام و دین جدید کرد.
صفحه 217
(تشکیلات بهائیت بعد از مسلمان شدن من) مبلغان را به اطراف کشور فرستادند و علیه این جانب و همسر و بستگانم سخنرانیها کردند و با تهدید به طرد و ممنوع نمودن معاشرت با فامیل و ... به حد اعلا از بی اطلاعی اغنام الله (بهائیان) سوءاستفاده کردند.