از مهم ترین عوامل برای رشد و شکوفایی روابط زناشویی، ایجاد و رعایت آزادی و پذیرش مسئولیت است. وقتی که همسران با هم بار مسئولیت ها را به دوش می کشند، عشق شکوفا می شود، اما اگر تنها یک نفر بار مسئولیت زندگی را به دوش بکشد، دیگری مسئولیت کافی نمی پذیرد و خودخواه و سلطه جو می شود. بنابراین در زندگی زناشویی وجود مرزهایی برای هر دو طرف است. هریک باید مرزها را بپذیرد و در برابر شنیدن پاسخ منفی مقاومت نکند. کتاب حاضر به قلم دو تن از روان شناسان مشهور امریکایی درباره ویژگی های پیوند زناشویی مناسب و موانع زندگی مشترک و شیوه های رویارویی با آنها تدوین شده است. آنان علاوه بر عرضه راه حل های روان شناسانه، از تعالیم مذهبی برای تقویت و تحکیم زندگی زناشویی بهره برده و بر مرزبندی برای خود، و نه تسلط بر دیگران، تاکید ورزیده اند.
مالکیت در روابط نیز حائز اهمیت بسیار است. اگر بدانم که مرزهای روابطمان تا کجاست، میدانم که چه کسی مالک چیزهایی مانند احساسات و گرایشها و رفتارها نیز هست؛ میدانم که اینها به چه کسی «تعلق» دارد و اگر مشکلی در این مورد بروز کند، میدانم که این مشکل هم به چه کسی مربوط میشود. در روابطی مانند روابط زناشویی، هر زن یا مرد باید احساس مالکیت کند. من دکتر کلود به تازگی فقدان مالکیت را در چندین زوج شاهد بودم. کارولین و جو برای مشاوره ازدواج پیش من آمدند و گفتند که نمیتوانند از جر و بحث با یکدیگر دست بردارند؛ وقتی از کارولین پرسیدم که مشاجره بر سر چیست، جواب داد: او همیشه بسیار عصبانی است؛ چنان از دست من عصبانی میشود که واقعا ناراحت کننده است. گاهی بسیار بدجنس میشود. برگشتم به طرف جو و پرسیدم چرا این قدر عصبانی میشوی؟ بدون تأمل جواب داد: برای اینکه او همیشه سعی میکند بر من و زندگی من تسلط پیدا کند. احساس کردم که این یک بازی پینگ پونگ است؛ رو کردم به آن طرف میز و از کارولین پرسیدم چرا سعی میکنی بر او تسلط پیدا کنی؟ باز بلافاصله جواب داد: برای اینکه چنان غرق کارهای خودش است که فرصتی به من نمیدهد یا محلم نمیگذارد. هر کدام دیگری را به دلیل رفتار خودشان ملامت میکردند.