سبد خرید شما خالی است.
قرمزی از گرگ بدجنس نمی ترسد! راستش می شود گفت که از هیچ چیز نمی ترسد... به جز جادو! با اینکه او نوه ی ساحره ی جنگل است، ولی استعداد زیادی در جادو ندارد. در اصل هر بار که دست به جادو می زند، اتفاق بدی می افتد! ولی وقتی مامان بزرگ مریض می شود و مامان و بابا هم به مسافرت رفته اند، قرمزی تنها راه نجات او را در جادو می بیند. حالا قرمزی بی پروا و سرکش، باید با تنها ترس بزرگ زندگی اش روبه رو شود و راه درمانی برای مامان بزرگ پیدا کند، چون نمی خواهد صمیمی ترین دوست خود را از دست بدهد...