سبد خرید شما خالی است.
تفریح «زین» این است که در «دیو» گردش کند! دیو اسم آتش فشان حیاط پشتی خانه شان است. زین هیچ دوستی ندارد و این تفریح را برای این انتخاب کرده که از بقیه ی بچه ها دور باشد، چون آن ها همیشه به خاطر اینکه او با عصا و لنگان لنگان راه می رود مسخره اش می کنند. روزی یک هواپیمای دوموتوره سقوط می کند توی دیو و سروکله ی دختر مرموزی به نام «بروکس» پیدا می شود. بروکس معتقد است دیو یک زندان چندصدساله برای ایزد مرگ مایاهاست؛ کسی که سرنوشتش به دیو پیوند خورده... زین هیچ دلش نمی خواهد این راز ترسناک را باور کند، اما بروکس به او ثابت می کند که هیولاها و ایزدان واقعی اند و ز ین درست در مرکز یک پیشگویی باستانی قرار دارد!