الکس با دیدن تبلیغی در میانه ی یک بازی کامپیوتری، از فردی به نام پروفسور قدرت خارق العاده ای را خریداری می کند و از آن لحظه به بعد توسط پالس الکتریکی که با یک تماس تلفنی به او داده می شود، دارای نیروی فوق بشری کشف دروغ می شود.
گوش الکس با شنیدن هر دروغی صدا می دهد. اما یک مشکل خیلی بزرگ وجود دارد: آن هم بوی بسیار بدی است که با هر صدا از گوش الکس بیرون می آید. این قدرت خارق العاده باعث دردسرهای زیادی برای الکس می شود. الکس هر لحظه و هر جا از دوستان و دشمنانش دروغ های زیادی می شنود، در نتیجه همیشه بوی بسیار بدی اطراف او وجود دارد. این بو باعث می شود الکس (که تا آن زمان پسری معروف و بازیگوش بوده)، حالا تمام دوستانش را از دست بدهد و تبدیل به آدمی تنها شود. به نظر شما الکس می تواند راهی برای کنترل نیروی بوگندویش پیدا کند؟ نابغه ی شروری که پشت همه ی این ماجراها ایستاده، چه کسی است؟