سبد خرید شما خالی است.
جغد کوچولوی داستان این بار با یک کتاب توی دست هایش برگشته است! او کلی ذوق وشوق دارد که کتاب بخواند. اما یکدفعه سروکله ی جوجه ریزه و خواهرها و برادرها و دخترخاله ها و پسرخاله ها و همکلاسی هایش پیدا می شود و از سروکولش بالا می روند... . حالا مگر می شود کتاب خواند؟؟؟