سبد خرید شما خالی است.
در این سال در نیواینگلند، محل زندگی جان روکو، برف زیادی می بارد و به مدت یک هفته راه ها بسته می شوند. در ابتدا به جان و برادرش خیلی خوش می گذرد. مدارس تعطیل است و آن ها روزها را به بازی در برف می گذرانند ولی وقتی که آذوقه شان در خانه تمام می شود، اوضاع تغییر می کند و کم کم همه نگران می شوند. جان جوان که اطلاعات زیادی درباره زندگی در قطب شمال دارد و به قدر کافی هم برای راه رفتن روی برف سبک است، دست به کار می شود و با راکت های تنیس کفش مناسبی برای خودش درست می کند و با سورتمه اش به فروشگاه می رود و برای خودشان و همسایه ها خرید می کند. فردای آن روز ماشین های برف روب از راه می رسند و راه باز می شود.