پیمان هوشمندزاده در مقام داستان نویس تجربه هایی خاص و جدی داشته است. جدیدترین مجموعه داستان او، روی خط چشم، شامل ده داستان کوتاه است که از منظر ساختاری به هم وابستگی دارند اما مستقل از هم خوانده می شوند. در داستان های این کتاب جهان مرموز طنزآلود هوشمندزاده در رابطه با انسان و اشیا و مهم تر از همه در ایجاز زبانی اش آشکار می شود. در هر داستان امری به ظاهر پیش پا افتاده کل متن را به تسخیر خود در می آورد و موجب حرکت انسانش می شود به سوی نوعی مینیمالیسم در زندگی، مینیمالیسمی که در اعماقش جریان ممتد زیستن با بحران دست و پنجه نرم می کند و طنین آرام و در عین حال مؤثرش به آهستگی به گوش مخاطب هوشمندزاده می رسد. هر کدام این ده داستان درون مایه ای بکر دارد که از ذهن نقیضه ساز نویسنده اش بر آمده است، درون مایه ای که در آن خونسردی راوی موج می زند و نیشخندش به جهان و ماجراهایش. و این شاید بزرگ ترین نفرین هوشمندزاده نویسنده است؛ پوزخندی که انگار بر جهان او ترسیم شده و مخاطبش را نشانه رفته است.