نقش فعال روانکاوی بر اساس روش تداعی آزاد بنا نهاده شده است که در آن، درمانگر نقشی نسبتا منفعل دارد؛ به این معنا که تنها به تفسیر مشتقات مواد ناهشیار موجود در تداعیهای بیمار میپردازد. دوانلو (۲۰۰۵، ص ۲۶۲۸) به این نتیجه رسیده است که روش تداعی آزاد تلاشی است در جهت دور زدن مقاومت سوپرایگو و به نقل از فروید در کتاب خلاصهای بر روانکاوی، میگوید برای دفع این مقاومت مجبور هستیم خود را به هشیار کردن آن و تلاش برای تخریب تدریجی سوپرایگوی متخاصم محدود کنیم. با تسلط چنین موضع منفعلی طول درمان افزایش مییافت و گاهی هم پایانی نداشت. آنطور که ویت موره (۱۹۹۹، ص ۷۷) مینویسد، دوانلو معتقد است که کارکردهای سالم بیمار توسط سوپرایگو در اختیار گرفته شده و فلج شده است. حال اگر درمانگر نداند که چطور با آن برخورد کند و نقشی منفعل را اتخاذ کند، مقاومت سوپرایگو بر او نیز مسلط میشود و او را فلج میکند…