مطالعات نشان می دهد درصد زیادی از مراجعان مراکز مشاوره و کلینیک های روان شناسی و روان پزشکی به نوعی از علائم اختلال وسواس جبری رنج می برند. اگر چه رفتار درمانی در درمان این اختلال نقش مؤثری داشته است ولی مشکل عود بیماری همواره یکی از موانع استفاده از این روش بوده است. شناخت درمانی توانسته است ضمن کمک به بهبود بیماری نیز مؤثر باشد ولی مشاوره یا درمان شناختی اختلال وسواس چگونه است؟ این کتاب با معرفی یک مورد مبتلا به وسواس به طور عملی چگونگی انجام مشاوره شناختی با بیماران مبتلا به وسواس را گام به گام آموزش می دهد.
اختلال وسواس - جبری که عمدتا به نام بیماری وسواس شهرت دارد، اختلال اضطرابی فلج کنندهای است که پس از فوبیا، سوء مصرف مواد و افسردگی شایعترین اختلال روانی محسوب میشود و میزان شیوع آن با میزان شیوع آسم و دیابت در جمعیت کلی برابر است. (مچ و همکاران، ۲۰۰۰)
در ضمن این اختلال معمولا با سایر اختلالات اضطرابی و افسردگی همراه میشود. (آبراموویتز، ۱۹۸۸)
البته این همراهی سایر بیماریها با وسواس مقاومت نسبت به درمان را افزایش میدهد. در مورد ویژگیهای متفاوت بیماری وسواس تحقیقات زیادی انجام شده است. این تحقیقات توانستهاند مسیرهای درمانی جدیدی را به روی درمانگران این بیماری که تا حدود ۳۰ سال پیش این اختلال را غیر قابل درمان میدانستند بگشاید. از جمله پیشرفتهایی که در زمینه فنون درمان شناختی- رفتاری انجام شده است. در مورد این فنون کتابهای مختلفی نگاشته شده است. در برخی از این کتابها عمدتا تأکید بر فنون رفتاری است و در برخی تعداد موردی نیز تأکید بر فنون شناختی است.
تحقیقات نشان میدهد ترکیب فنون شناختی با رفتاری علاوه بر ایجاد پیش قابل ملاحظه در درمان از کاهش عود علائم بیماری نیز مؤثر است، ولی گاهی نیز تنها استفاده از فنون شناختی میتواند در درمان بیماری مؤثر باشد.