شازده کوچولو ساکن سیّاره ی کوچکی به اندازه ی یک خانه ی معمولی است و درآن جا گل ِ بی همتایی دارد که مایه ی همه ی عواطف و دلخوشی ها و رنج های اوست. خواننده اندک اندک با سرگذشتِ این موجودِ کوچولوی دوست داشتنی آشنا می شود و پی می برد که چرا او روزی تصمیم به ترکِ وطن می گیرد و پس از عبور از شش سیّاره به سیّاره ی هفتم، یعنی کره ی زمین می رسد. در این جا با روباهی آشنا می شود که مهم ترین راز ِ زندگی را بر او آشکار می کند.
شازده کوچولو، اثر جاودانِ آنتوان دو سَنت اگزوپری، نویسنده ی معاصر فرانسوی (1900- 1944) تاکنون به بیش از صد زبان، و در بعضی از زبان ها چندین بار، ترجمه شده و پس از انجیل پُرخواننده ترین کتاب در سراسر ِ جهان است. برطبق ِ یک نظرسنجی که درسالِ 1999 در فرانسه به عمل آمد و در روزنامه ی پاریزین به چاپ رسید، شازده کوچولو محبوب ترین کتاب ِ مردم در قرنِ بیستم بوده و ازین رو کتاب قرن نام گرفته است.
تصویرهای کتاب، همه اثر ِ قلمی ِ خودِ نویسنده است.
روباه: من می خواهم به رسم هدیه رازی را بر تو فاش کنم. بدان که جز با چشم دل نمی توان خوب دید. آن چه اصل است از دیده پنهان است. (شازده کوچولو برای آن که یادش نرود تکرار می کند.) شازده: آن چه اصل است از دیده پنهان است. روباه: آن چه به گلِ تو چنان ارزش داده است عمری است که تو به پای آن صرف کرده ای. (شازده تکرار می کند.) شازده: ... عمری است که من به پای گل خود صرف کرده ام. روباه: ... تو هرچه را اهلی کنی همیشه مسئول آن خواهی بود. تو مسئول گل سرخ خود هستی... (شازده تکرار می کند.) شازده: من مسئول گل خود هستم...
آنتوان دوسنت اگزوپری، «شاعر پرنده»، در لیون فرانسه در سال 1900 متولد شد. به عنوان یک خلبان بیست و شش ساله، پیشگام هواپیمایی تبلیغاتی بود و در جنگ داخلی اسپانیا و جنگ جهانی دوم پرواز داشت. نوشته های او شامل " شازده کوچولو" ، " باد" ، " شن و ستاره ها"، " پرواز شبانه"، "پست جنوبی" و " اودیسه خلبان" هستند. در 1994، در حین پرواز یک ماموریت شناسایی برای گروه هواپیمایی فرانسوی خود، بر فراز مدیترانه ناپدید شد.