سبد خرید شما خالی است.
کارآگاه ماتئی با این که بیش از پنجاه سال ندارد، در آستانه ی بازنشستگی است. ماتئی کارآگاهی متکی به فکر و بسیار توانمند است و همکارانش آنچنان از توانایی وی در اعجابند که اسمش را گذاشته اند ماتِ اتومات. در آخرین روزِ ماتئی در دفتر کارش، گزارش می رسد که جسد مثله شده ی دختر کوچکی در جنگل نزدیک دهکده ای دورافتاده پیرامون زوریخ پید شده است. ماتئی به مادر دخترک مقتول قول می دهد که قاتل فرزندش را تسلیم عدالت خواهد کرد. این قول زندگی ماتئی را زیر و رو می کند.