دگرگونی تنها اصل ثابت دنیای کنونی است و مدیران بایدسازمان خود را با تغییر سازگار کنند و به آن انعطاف بخشند. مدیریت و شاخه های گوناگون آن همچون شبکه ای گسترده شالوده سازمان های جوامع امروزی را تشکیل می دهند و آینده انسان در عرصه های مختلف حیات اجتماعی نیز در گرو مدیریت صحیح و کارآمد قرار دارد. کانون توجه نگرش های سنتی عمدتاً معطوف به سازمان چگونگی برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل آن در جهت تحقق حداکثر بازده بود. همان طور که جاگریش پاریخ نویسنده کتاب «روانشناسی مدیر موفق» در این کتاب آورده است در نخستین نظریه های مدیریت که در دوره های اولیه صنعتی شدن شکل گرفتند تمام تلاش مدیران صرف تولید بیشتر با بهره گیری از ماشین ها بود اما در دوران حاضر نقش انسان ها بسیار پراهمیت تر شده است. در کتاب حاضر، پاریخ سعی دارد با ارائه راهکارهای موثر بر کارایی مدیران در سازمان و نیز زندگی شخصی ایشان بیفزاید. از دید او کار مهمی که باید انجام شود رفع تضاد بین زندگی و کار و رسیدن به تعادل است. او که خود یک مدیر اجرایی باتجربه است توانسته به کمک یافته های نوین روانشناسی از زاویه ای متفاوت به مساله نگاه کند و برای نخستین بار و برخلاف نظریه پردازان دیگر اصول مدیریت را در قلمروی روانشناسی به کار گیرد. جان کلام او این است که برای سامان بخشیدن به زندگی و خویشتن فرد باید از همان روش های تحلیلی استفاده شود که توسط مدیران برای اداره سازمان ها به کار گرفته می شود. به عبارت دیگر یک مدیر همان طور که بخش های مختلف یک سازمان را در هماهنگی با هم و در راستای استراتژی اهداف کلی سازمان اداره می کند باید بتواند وجوه یا سطوح مختلف خویشتن و شخصیت خود را نیز به منظور کسب نهایت رضایت و شادی از زندگی تحت کنترل داشته باشد. به این ترتیب او الگوی جدیدی ارائه می دهد که قابل تعمیم به کل زندگی است. کتاب «روانشناسی مدیر موفق» از سه فصل یعنی خویشتن، خودتدبیری یا اداره کردن خویشتن و خودتدبیری در جامعه تشکیل شده است. این کتاب از سال 1376 تا 1385 شش بار از سوی نشر مرکز به چاپ رسیده است. نویسنده در پیشگفتار کتاب آورده است: «این کتاب برای مدیرانی نوشته شده که مایلند به سطح بالاتری از سلامت جسمی، عاطفی و ذهنی برسند و در زندگی شخصی، حرفه ای و عمومی خود به مرتبه بلندی از عملکرد نائل شوند و بتوانند آن را حفظ کنند.»
در دوران پیشرفتهای متوالی جهان تجارت و مدیریت، ضرورت فهمیدن و ایجاد توازن بین ابعاد فردی و سازمانی بیش از پیش مورد توجه و چالش شده است. کتاب «روانشناسی مدیر موفق» نوشته جاگدیش پاریخ، با یک رویکرد نوین به موضوع مدیریت پرداخته و تلاش میکند تا بر دیوارههایی که بین مدیریت زندگی و مدیریت کار وجود دارد، سایه بیندازد.
نویسنده با توجه به تجربیات عملی و نظری خود، روشها و استراتژیهایی را ارائه میدهد که میتواند به فهم بهتر و یکپارچگی بین مدیریت فردی و سازمانی منجر شود. وی با ارائه مفاهیمی نوین مانند «مدیریت از راه مداخله با فاصله» و «خودتدبیری» به چالشهای پیچیده و زندگی مدیران موفق پاسخ میدهد.
یکی از جذابیتهای کتاب، پیوندی است که نویسنده بین فلسفههای غربی و شرقی ایجاد کرده است. مفهوم «خودت را بشناس» که نمایانگر نگرش غربی است، با مفهوم شرقی «خودت باش» ترکیب شده و به یک ایدئولوژی جدید در حوزه مدیریت دست یافته است. این ترکیب باعث شده تا مدیران با دیدگاههای جدیدی به مدیریت فردی و سازمانی نگاه کنند و بتوانند با استفاده از این راه حلها به توفیقات بیشتری در هر دو حوزه دست یابند.
پاریخ در این کتاب تاکید زیادی بر روی ایجاد یگانگی و هماهنگی میان مدیریت کار و مدیریت زندگی دارد، زیرا او باور دارد که موفقیت فردی و سازمانی نیازمند این توازن است. وی با مطالعات و تجربیات خود به نتیجه رسیده است که وفق دادن موفقیت فردی با موفقیت سازمانی نیاز به توجه به روانشناسی و دانش مدیریت دارد.
«روانشناسی مدیر موفق» یک راهنمای جامع برای مدیرانی است که به دنبال رویکردهای جدید در مدیریت هستند و میخواهند تا با ایجاد توازن در میان مدیریت فردی و سازمانی، به توفیقات بیشتری دست یابند.