اگر شعرهایم را کنار بگذارم - میراثی که از من بجا می ماند - میان ترجمه هایم به دو کتاب دلبستگی ویژه ای دارم. یکی همین کتاب حکایت دولت و فرزانگی است که رموز ذهن ناهشیار را به لطیف ترین شکل ممکن در قالب داستان بیان می کند و چون کتاب هم اکنون در اختیار شماست از توضیح بیشتر درباره آن خودداری می کنم و شما را به مطالعه آن دعوت می کنم، و دیگری کتاب «من در هر آن چه می بینم هستم» که توسط نشر قطره به انتشار رسیده است.
علاقه وافرم به کتاب من در هر آن چه می بینم هستم از آن جهت است که:
۱) اگر نقاش بودم آرزو می کردم تصویرگر این کتاب باشم.
۲) اگر نویسنده قصه های کودکان بودم آرزو می کردم این داستان را بنویسم که چکیده باورهایی است که خود نسبت به زندگی، انسان ها و اشیا دارم.
۳) و اگر می خواستم طبق گفته های خانم شاکتی گواین در کتاب تجسم خلاق برای خود نقشه گنجی درست کنم - که به شدت مورد تأکید و توصیه اوست - یقینا برای رسیدن به خواسته ها و هدفهایم از کتاب من در هر آنچه می بینم هستم سود می جستم.
این اثر اگر چه ظاهری کودکانه دارد اما دیدگاهش هم برای کودک و هم برای والدین و مربیان کودک سودمند است، چرا که آن ها نقش تعلیم و تربیت کودک را به عهده دارند. وانگهی من در هر آن چه می بینم هستم انسان را در فضای معصومانه و زیبای عشق و یگانگی با هستی قرار می دهد که جوهر وجود همه ماست.
این کتاب در زمینه ی روان شناسی نوشته شده و از پانزده حکایت تشکیل شده است. حکایت به حبس افتادن جوان، حکایت ارزش تاثیر از خود، حکایت یادگیری نیکبختی و زندگی، حکایت آموزش ایمان، حکایت آموزش تمرکز بر هدف برخی از حکایت های این کتاب است. این کتاب از مشهورترین کتاب های یک صده گذشته به شمار می آید. موضوع کتاب زندگی نامه ی جوانی تیزهوش است که قصد منتشر کردن کتاب های خود و کسب درآمد از این راه را دارد اما با مشکلات زیادی در تحقق این هدف رو به رو می شود. حتما تا به حال به فکر پولدار شدن و راه های رسیدن به آن افتاده اید. این کتاب نیز دارای متن و هدف یکسان و هدف نفر اول موجود در داستان پولدار شدن و مشهور شدن است. در قسمتی از این کتاب می خوانیم: مانند این همه مردم نباش که پیش از آن که بیازمایند دست می کشند و باز مانند کسانی هم نباش که دست به عمل می زنند اما قبلا متقاعد شده اند که موفق نخواهند شد. اندیشه ها و کردارهایت را هماهنگ کن. بزرگ ترین دارایی ما آزادی است و دولت می تواند به تو آزادی عطا کند. برایت نیکو خواهد بود که این آزادی را بشناسی با آن خواهی دید که بسیاری از توهمات ناپدید می شوند و در آخر جوان نامه ای از دولتمند دریافت می کند که در آن همه کتاب هایش را به او بخشیده تا از آن ها بهره ور شود و تاکید کرد که به تله اعتماد به هر آن چه کتاب ها می گویند نیفت. آن زمان است که جوان با خبر می شود که پیرمرد مرده است او با خود عهد کرد که تمام تعالیم دولتمند آنی را به بهترین شکل به همه برساند.
کتاب حکایت دولت و فرزانگی، یک اثر زیبا و پرمحتوا در زمینهی روانشناسی است که با استفاده از پانزده حکایت جذاب و الهام بخش، به مطالبی آموزنده پرداخته است. این کتاب در میان متون علمی از مشهورترین آثار یک صده گذشته به شمار میرود. در این میان، حکایتهایی مانند به حبس افتادن جوان، آموزش ایمان، و تمرکز بر هدف، خواننده را به تأمل واداشته و به او پیامدهای عمیقی میرساند.
داستان اصلی کتاب، زندگی نامهی یک جوان تیزهوش است که قصد دارد کتابهای خود را منتشر کند و از آن طریق درآمد کسب کند. اما مانند بسیاری از ما، با موانع و چالشهای فراوانی مواجه میشود. اما آیا او تسلیم میشود؟ به همین جهت، کتاب به ما نشان میدهد که همگان در زندگی به فکر پولدار و مشهور شدن میافتند، اما موفقیت به معنای واقعی، فراتر از آن است.
در یکی از قسمتهای زیبا و الهام بخش این کتاب میخوانیم: «مانند این همه مردم نباش که پیش از آن که بیازمایند دست میکشند…». این جملات ما را به یاد آن میاندازد که چگونه اندیشهها و کردارمان باید هماهنگ باشند و چگونه آزادی واقعی میتواند به ما دولت و ثروت بدهد.
آخرین قسمت کتاب، جوان با خبر میشود که پیرمرد مرده است. این مرگ، نه تنها پایانی برای پیرمرد نبود، بلکه آغازی جدید برای جوان و انتقال دانش و فرهنگ بود. او به جوان تمام کتابهایش را میبخشد و همچنین به او یادآور میشود که همیشه به دانش و تعالیم کتابها اعتماد کورکورانه نکند.
کتاب حکایت دولت و فرزانگی، با ویژگیهایی چون داستانهای قوی و بکر، یکی از بهترین راهها برای آموزش حقایق زندگی و روانشناسی به خواننده است. فهرست مطالب آن هم از حکایت مشاوره مرد جوان شروع شده و با پیامد به پایان میرسد، که هر کدام از این بخشها یک پیام مهم و الهام بخش برای ما دارد.