آیا کلاهت را قاضی میکنی
آیا تا به حال به این جمله توجه کرده اید که چرا هنگام قضاوت، حل مشکل، اختلافات، تصمیم گیری و رسیدن به تفاهم و توافق، توصیه می شود که کلاهمان را قاضی کنیم
چنین به نظر می رسد که غیر از «کلاه قاضی» کلاه های دیگری را هم می توان تصور کرد. در بعضی از زبان ها گذاشتن کلاه های دیگر متداول است، مانند کلاه فهم، کلاه عشق، کلاه خلاقیت، کلاه دوستی، کلاه گذشت، کلاه معرفت، کلاه حقیقت، کلاه عدالت، کلاه سلامت و کلاه های دیگر. به این نکته نیز باید توجه کنیم که کلمات و مفاهیم برای خود جغرافیا دارند؛ مانند جغرافیای کلام، جغرافیای مفهوم. برای اجتناب از سوء تفاهم باید دید که کلاه بر سر گذاشتن به چند معنی به کار می رود. معنی اول این که، کسی کلاه سر من گذاشت و فریبم داد. منظور از معنی دوم گذاشتن کلاه واقعی بر سر است و معنی سوم که در این کتاب به آن اشاره شده است همان مفهوم «کلاهت را قاضی کن» است.
بعد از آشنایی با «جغرافیای کلاه»، در این کتاب ادوارد دبونو یاد می دهد که چگونه درست اندیش، خوش فکر و خلاق بوده، اندیشه های خود را جامه عمل بپوشانیم.
امروزه متأسفانه متناسب با اهمیت اندیشه و نقش سرنوشت ساز آن، به اندیشه پرداخته نشده و هنوز مهارت های فکری جزء آموزش و پرورش درنیامده است.
ضرورت دارد تا از دوران کودکی درست اندیشی و تفکر خلاق و مهارت های آن در خانواده، مهدکودک، دبستان، راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه و همین طور رسانه ها تدریس شود.