توجه به هیجان ها و کاربرد مناسب آنها در روابط انسانی، درک احوال خود و دیگران، خویشتن داری، تسلط بر خواسته های آنی، همدلی با دیگران و استفادة مثبت از هیجان ها در تفکر و شناخت، موضوع هوش هیجانی است. عقیده بر این است که تنها هوش شناختی و ذهنی، موفقیت انسان ها را ضمانت نمی کند، بلکه ویژگی های دیگری برای برقراری ارتباطات مناسب انسانی و موفقیت در زندگی لازم است که «هوش هیجانی» نامیده می شود. نگارنده در این کتاب به معرفی مفاهیم هوش هیجانی و مولفه ها و زمینه های وابسته به آن پرداخته و مباحثی چون تفاوت هوش شناختی یا ذهنی و هوش هیجانی، هوش هیجانی و موفقیت مدیران، هوش هیجانی و زندگی اجتماعی و خانوادگی و انواع نسخه های هوش هیجانی را مطرح کرده است.
یکی از اسرار برملا شده روان شناسی، این است که نمرههای درسی بهره هوشی یا نتایج آزمون استعداد تحصیلی به رغم ارزش و ابهتشان در میان عموم، نمیتوانند قاطعانه پیش بینی کنند که چه کسی در زندگی موفق خواهد شد. یقینا در مجموع، برای گروههای بزرگ، رابطهای میان بهره هوشی و موقعیتهای زندگی وجود دارد. افراد بسیاری با بهره هوشی بسیار پایین در مشاغل پست به کار مشغول میشوند و کسانی که هوش بالا دارند مشاغلی با درآمد خوب به دست میآورند، اما به هیچ وجه نمیتوان گفت که همیشه چنین است؛ بر این قاعده که تیز هوشی پیش بینی کننده موفقیت است، استثناهای بسیاری وجود دارد. استثناهایی بسیار بیشتر از مواردی که با این قاعده انطباق پیدا میکنند. در بهترین حالت، تیزهوشی حداکثر حدود ۲۰ درصد در پیشبینی موفقیت در زندگی سهم دارد؛ در حالی که ۸۰ درصد باقی مانده، به نیروهایی دیگر مربوط میشود. مجموعهای مهم از این خصوصیات یا نیروهای دیگر که هوش هیجانی نامیده میشود، موضوع این کتاب را تشکیل میدهد.