رویکرد فروید (۱۹۰۰ - ۱۹۳۳) به روان شناسی، از تلاشهای وی برای درمان اختلالهای روانی به وجود آمد. فروید در حرفه پزشکی خود افرادی را درمان کرد که دچار مشکلات روانی نظیر ترسهای غیر منطقی، وسواسها و اضطرابها بودند. او از روشی ابداعی که آن را روانکاوی نامید، برای درمان بیمارانش استفاده کرد. در فصل ۱۴ به طور مشروح به روانکاوی خواهیم پرداخت. دهها سال، تجربه کاوش کردن در زندگی بیماران الهام بخش نظریه فروید بود. او با خودکاوی و بررسی اضطراب ها، تعارضها و امیال خودش نیز به موضوعاتی دست یافت. کار کردن روی بیماران و کاوش شخصی، فروید را به وجود آنچه وی ناهشیار نامید، متقاعد ساخت. به عقیده فروید، ناهشیار شامل افکار، خاطرات و امیالی است که زیر سطح آگاهی هشیار هستند؛ ولی با این حال تأثیر زیادی بر رفتار دارند. فروید مفهوم ناهشیار خود را براساس مشاهده گوناگونی قرار داد. برای مثال، او متوجه شد که لغزشهای زبان ظاهرا بیمعنی، اغلب احساسهای واقعی شخص را نشان میدهند. او در ضمن متوجه شد که رؤیاهای بیمارانش، احساسهای مهمی را ابراز کنند که از آنها آگاه نیستند. فروید با پیوند دادن این مشاهدات و مشاهدات دیگر، سرانجام نتیجه گرفت که آشفتگیهای روانی، عمدتا توسط تعارضهای شخصی ایجاد میشوند که در سطح ناهشیار قرار دارند. به طور کلی نظریه روانکاوی او سعی دارد با تمرکز بر عوامل تعیین کننده ناهشیار، رفتار، شخصیت، انگیزش و اختلالهای روانی را توضیح دهد.
در این کتاب، دانشجویان روانشناسی طی دوازده فصل با اصول و مبانی روانشناسی آشنا میشوند. فصلهای کتاب عبارتاند از: روانشناسی چیست، تاریخچه و مکتبهای روان شناسی، عوامل موثر بر رفتار: توارث و محیط، مبانی زیستی روان شناسی، احساس و ادراک، انگیزش و هیجان، هوش، یادگیری، حافظه، یادآوری و فراموشی، زبان و تفکر، شخصیت و رفتار اجتماعی. در پایان هر فصل پرسشهای چهار گزینهای و در پایان کتاب کلید خودآزماییها و فهرست منابع به چاپ رسیده است.