ذهنیت، همان فلسفه و بینش و شهود هنرمند است و زاویه دید نگرش هنری و بیان هنری او. در مورد زبان هنر، گاهی از ناخودآگاه و گاهی از جریان سیال ذهنی و تداعی معانی و گاهی هم از انعکاس حادثه در ذهن و عکس العمل های گوناگون در برابر حادثه، به نام زبان هنری و نگاه هنرمندانه، گفت و گو می شود. و از اجتماع این عکس العمل های متفاوت است که به نوعی کوبیسم در ادبیات و یا کولاژ در سینما می رسیم. در حالی که زاویه دید و نوع برش و نگرشی که به یک حادثه داریم، جدا از ناخودآگاه، تداعی معانی و عکس العمل می تواند بیان هنری را عرضه کند.
وقتی کاسه ای چینی و گران قیمت را از دست می دهم و به شکسته هایش نگاه می کنم، می توانم از ناخودآگاه و یا تداعی معانی و یا عکس العمل های متفاوت، نشانی بیاورم و می توانم به چنین حادثه ای با نگرشی تازه روی بیاورم و این نکته را نشان دهم که بر شکستنی ها تکیه نکنم و از شکستگی ها، درس وارستگی بگیرم و به جای رنج و غصه و بی خیالی و ای بابا ولش کن، به این اقتدار و این نگرش دست بیابم که این زاویه دید، بیان هنری همین واقعه را عهده دار است و هنرمندانه ترین برداشت ها و نگرش ها را به دنبال دارد. این نوشته در زمینه نقد ادبیات داستانی است که در آن، کتاب صد سال داستان نویسی ایران و چندین رمان بلند و کوتاه، به تحلیل و نقد و بررسی کشانده شده است.