در اولین سال زندگی، رابطه عاطفی کودک با اطرافیان به خصوص مادر، نقش تعیین کننده ای در رشد اجتماعی او دارد. یعنی نحوه ارضای نیازهای اولیه کودک از جمله گرسنگی و تشنگی، سازنده نگرش آینده او نسبت به دیگران است. مادر عصبانی و مضطرب نمی تواند کودکش را به طور مناسب غذا بدهد و ارتباط عاطفی مطلوبی با او برقرار سازد؛ تکرار این حالت به تدریج غذا خوردن را برای کودک ناراحت کننده می کند. در نتیجه باعث بد غذایی و ضعف جسمانی او می شود. کنترل ادرار و مدفوع نیز در اجتماعی شدن کودک نقش بسزایی دارد و کودک باید آن را بیاموزد. در این مورد، مادر نقش اساسی و اولیه را بر عهده دارد. چون کودک در حدود شش ماهگی می تواند مادرش را از دیگران باز شناسد، معمولا جدایی طولانی کودک از مادر در این سن آثار ناگواری در رشد شخصیت کودک بر جای می گذارد.
کودک برای آنکه مورد پذیرش اطرافیان واقع شود، به تدریج باید توقعات آنان را برآورده سازد، قوانین و مقررات را رعایت کند، آهسته و بی صدا غذا بخورد و مدفوع و ادرارش را کنترل کند. چنانچه توقعات اطرافیان از کودک نامناسب و خارج از توان او باشد، کودک نگران و ناراحت می شود و رشد اجتماعی اش مختل می گردد. بنابراین اطرافیان باید با توجه به سن کودک از او انتظار معقول داشته باشند. کودک چهار ماهه، شکل افراد مختلف را در نظرش مجسم می کند، قیافه و صدای مادر را به درستی تشخیص می دهد و با دیدن قیافه آشنایان خوشحال می شود. در هفت ماهگی گرچه بیشتر اوقات کودک به بازی کردن با خودش سپری می شود، به اطرافیان نیز توجه خاص دارد و درباره آنان کنجکاو است و نسبت به قیافه های آشنا و بیگانه، واکنش های متفاوتی بروز می دهد. کودک ده ماهه به تقاضای اطرافیان پاسخ می دهد، دوست دارد مورد توجه قرار گیرد و به بازی کردن بسیار علاقه مند است. رابطه کودک بیست ماهه با اطرافیان، بر اساس گرفتن است نه دادن. او از انجام دادن کارهایی که خلاف میل دیگران باشد لذت می برد و هنوز مایل به همکاری و مشارکت نیست.