برنده ی اولین دوره ی جایزه ی بوکر عربی ۲۰۰۸
"بهاء طاهر" ،رمان "واحه ی غروب" را پس از سال ها سیر آفاق و انفاس نوشته است. پیش از تبعید، تحصیل در رشته ی تاریخ و حضور در رسانه های مصر، آن گونه که سنت بسیاری از نویسندگان عرب است، او را با گذشته و اکنون کشورش آشنا کرد. در دوران تبعید نیز سفرهای گوناگون به جای جای جهان داشته است و اقامت چندین ساله ی او در ژنو، آن هم به عنوان مترجم در سازمان ملل متحد که به نوعی مرکز رصد رویدادهای جهان است، نگاه کلی نگرش را گسترده تر کرده و در عین حال ژرفا بخشیده است. پس از بازگشت از تبعید تجربه های مستقیم و غیر مستقیم انباشته در وجودش با هم به گفت و گو می نشینند و کم کم پخته می شوند، تا نتیجه ی بیرونی آن رمانی باشد که در آن صداهای متفاوت، آشکارا شنیده و نقد می شوند.
آنچه این رمان را برای خواننده ی ایرانی خواندنی تر می کند، همانندی های تاریخی، اجتماعی و سیاسی ایران و مصر و نیز دیرینگی و دیرپایی این همانندی ها است. ایران و مصر هر دو میراث دار تمدن هایی کهن هستند و در طول تاریخ شرایط سیاسی و اجتماعی کم و بیش مشابهی را آزموده اند. این دو کشور، اما در گذر زمان نقش با شکوه گذشته را واگذاشته و در دوره هایی از تاریخ خود بحران هایی دشوار را از سر گذرانده اند. یکی از موضوعات این رمان پیش نهادن این پرسش است که آیا شکوه گذشته می تواند پله ای برای پیشرفت امروز باشد؟ یا بر عکس سرمست شدن از افتخار به تاریخ پیشینیان، ما را در بامداد رحیلی پرشتاب به خوابی نوشین می فریبد و از پیمودن سبیل سربلندی باز می دارد.