اینگمار برگمان کارگردانِ هموطن استریندبرگ، سونات شبح را همواره برجسته ترین و جالب توجه ترین نمایشنامه ای که تا بحال به زبان سوئدی نوشته شده، معرفی می کرد.
فردریش دورنمات پا را از این فراتر گذاشت و ادعا کرد : درام مدرن از دل تجربه های استریندبرگ زاده شد و ما (نمایشنامه نویسان) هیچ گاه نتوانستیم به نقطه ای بالاتر از جایی که استریندبرگ در پرده ی دوم سونات شبح دست یافت ، برسیم.
راس شیدلر، استاد ادبیات تطبیقی اسکاندیناوی در دانشگاه UCLA ، سونات شبح را تاج سر مابقی نمایشنامه های استریندبرگ خواند. استریندبرگ روح رومانتیستی تفکر بشری را در پیوند با اضطراب و معنا باختگیِ آدمی، آنچنان هنرمندانه در سونات شبح بهم آمیخت که هر زمان می توان قدم در هزارتویِ برزخی آن گذاشت و به امید رستگاری و رهایی، به آسمان چشم دوخت که شاید در پس تصویر ظلمانی اش، بارقه ای از نجات و امید را منعکس می کند.