به گفتۀ حافظ: چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد. حدود سی سال پیش و پیشتر به رفیق خانه و گرمابه و گلستانم: استاد سیّد رضا علوی پیشنهاد کردم که در نشریات روز شعر چاپ نکند. شاید هم این شعر نظامی را در نظر داشتم: به که سخن دیر پسند آوری/ تا سخن از دستِ بلند آوری. آرزویم این بود شعرش طلوع درخشان داشته باشد، تا بدانجا که به قول مولانا: قدرتِ می بشکند ابریق را و چنان شد، دفترهای شعرش یکی پس از دیگری از ورای ابر عزلت عنقایی او درخشید. اینک در این مجموعه سیصد و یک هایکوی حکیمانه که در ظاهر کوتاه و در باطن بلند است را می بینیم که: اکنونِ جاودانه را صید کرده است. هر کدام آمیزه ای از مشاهده و شهود و ترکیبی از شعر و نقاشی و حتی موسیقی است.
بهاء الدین خُرّمشاهی
سیّد رضا علوی ۱۸ مهر ۱۳۲۵ در قزوین به دنیا آمد و از سال ۴۲ با تشویق بهاءالدّین خُرّمشاهی و سپس زنده یاد منوچهر آتشی به طور جدّی به شعر پرداخت. او هم در شعر کلاسیک و هم در شعر سپید با رگه های سوررئالیستی دست دارد. از ویژگی های شعرش می توان به خوش ساخت و خوش ساختار بودن، تصویرگرایی، ایجاز و طنز کم رنگ اشاره کرد.