اورول در ۱۹۸۴ بی صبرانه در صدد پیش بینی امری ناگزیر بود، ایمان داشت که مردم عادی اگر بخواهند، هر چیزی را می توانند تغییر بدهند مصمم و مطمئن بود که ما به این باور راسخ باز می گردیم: جهان در آخرین دم به نیکی می گراید و شفقت آدمی همچون محبت پدر و مادر به وقوع خواهد پیوست. باوری چنان شکوهمند که حالا کم و بیش می توانیم اورول، و شاید خودمان را نیز تصور کنیم، که سوگند می خوریم تا دست به هر کاری بزنیم تا مگر ممانعت کنیم از آنچه حالا پیشاپیش از وقوع آن مطلع شده ایم.
توماس پینچون
این کتاب بیانیهٔ سیاسی شاخصی در رد نظام های تمامیت خواه (توتالیتر) و نیز کمونیسم شمرده می شود. 1984 کتابی پادآرمانشهری به شمار می آید. جرج اورول در این کتاب، آینده ای را برای جامعه به تصویر می کشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقهٔ شدید نسبت به برادر بزرگ (ناظر کبیر) (رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری فرهمند) وجود دارد. در جامعه ی تصویرشده گناه کاران به راحتی اعدام می شوند و آزادی های فردی و حریم خصوصی افراد به شدت توسط قوانین حکومتی پایمال می شوند، به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانه ها از شهروندان جاسوسی می کنند.
جورج اورول (با اسم مستعار اریک بلیر) که در بنگلاش متولد شد و در ایتون تحصیل کرد؛ بعد از خدمت به پلیس امپریال هند در برمه، برای کسب درآمد از رمان ها و مقاله های خود به اروپا بازگشت. او در اصل یک نویسنده ی سیاسی می باشد که بیشتر وقت خود را به توجه به یک فرد با احساسات قوی و تنفر قوی، متمرکز کرد. او مخالف تک حزب گرایی است و در زمان جنگ داخلی اسپانیا در نیروهای وفادار به دولت خدمت کرد. علاوه بر قلعه حیوانات، آثار او شامل یک رمان بر اساس تجربه ی او به عنوان پلیس استعمارگر، روزهای برمه، دو مطالعه ی اصلی درباره ی فقر، فلاکت در پاریس و لندن و جاده ای به سمت اسکله وایگان، داستان تجربیات او در جنگ داخلی اسپانیا، پیوستن به کاتالونیا، و رمان های فوق العاده درباره ی پیشگویی سیاسی که موضوع آن بر سر زبان ها می باشد، است.
۱۹۸۴، تاریخ چاپ نخست آن ۱۳۶۱، جزو نخستین ترجمه های من است. طبیعی است که خام دستی های فراوان در آن مشهود بود، مدتها همت نمی کردم دستی به سرورویش بکشم. بالاخره فرصت فرخنده ای پیش آمد و همت هم بدرقه ی راه شد و دست اندرکار ویرایش و پیرایش آن شدم. بسیاری جاها کار از ویراستاری گذشته است و به ترجمه ی مجدد دست زده ام.
آنچه پیش روی خوانندگان گرامی قرار دارد، ترجمه ی پاکیزه تری از ترجمه ی بار نخست است. و صد البته که بی نقص نیست. کار نوشتن و ترجمه کردن سیری است پایان ناپذیر و بر همین اساس، نوشته و ترجمه ای نیست که عاری از اشتباه باشد. و من، که پیشه ام در اصل معلمی است، همیشه تلاش کرده ام در ذهن دانش جویانم این را انشا کنم که دنبال کمال باشند - چه، به قول حافظ، ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است - و بدانند که مقدمه ی کمال جویی، که حاصل عمری عذاب و عرق ریزی روح است (این بار، به قول فاکنر)، آزمون و خطاست و وقوف بر آن و انگشتن گذاشتن و برملا کردن آن و نهراسیدن از انتقاد - حتی از نوع غرض ورزانه ی آن نیز که این هم مقدمه ی خودشکنی است و گرفتار نشدن در دام خیره سری.