هدف پژوهش پیش رو، همانند بسیاری از معماهای دیگر علوم اجتماعی، درک بهتر خودمان و در این مورد، درک این موضوع است که چرا مردم و سازمان ها برخلاف آن چه در ملأ عام در مورد آرمان های فرهنگی خود اظهار می کنند، عمل می کنند. اقدامات آن ها آشکارا با آن چه ادعا دارند در دل عزیز می دارند تناقض دارد. این امر تنها در ارجیحت دادن به خود در همه ی امور یا کاملا بر اساس منافع شخصی عمل کردن خلاصه نمی شود. آن ها بقای جمعی، ثبات و امنیت را حتی بیش تر عزیز می دارند، و در دنبال کردن و محافظت از این ارزش های غایی هدف مندانه عمل می کنند. آن ها (در نظر خود) به دلایل خیری باور دارند که استفاده از ابزارهای مسئله دار را (برای خودشان) توجیه می کند؛ به پیشرفت ها و ابداعاتی دل می بندند که با موفقیت از پس هنجارهای دست و پاگیر اجتماعی و نهادهای بازدارنده برآمده اند؛ و به طور خلاصه، خود را روشنفکر می دانند، نه تبهکار، فریب کار، خبیث یاخودخواهانی فاسد در چشم دیگران