"اهل بصیرت و صاحب دلان، خواه اهل دین و خواه اهل جهان بینیِ سکولارِ انسان حضور، خوب می دانند که بحران اصلی بشرِ امروز همان است که همیشه انسان را به خود مشغول داشته و آن جز تشنگی برای یک زندگی موفق از نظر کمّی، و معنادار از نظر کیفی، نیست. البته آنان که دردِ دین دارند، به دلیل اعتقاد و باور دینی، این موضوع را بهتر درمی یابند زیرا آن ها می خواهند هم دین دار بمانند و هم در جهان بازیگر و نقش آفرین باشند. به همین دلیل، تشنگی اصلیِ امروز همان پرسش همیشگی انسان هاست که چگونه می توان هم موفق بود و هم معنادار و باکیفیت زندگی کرد. آن چه این پرسش را مهم تر و از جهاتی عاجل تر می کند این که مرحله امروز تمدن بشر، که بر تجدد بنا شده است، ظاهراً با کل تجربه ی تاریخی بشر در تضاد است. پس چالش این است: چگونه می توان در عصری که به تعبیر بصیرت آمیز مارشال برمن، به تبع مارکس، 'همة چیزهای استوار به هوا مبدل می شوند'، کمّیت و کیفیت زندگی را به طور متناسب در هم آمیخت؟ این پرسش برانگیزنده و راهبر این رساله بوده است."