در کتاب حاضر، ضمن بیان سرگذشت نامه ای از نیکولوماکیاولی (نظریه پرداز سیاسی)، به بازنویسی گزیده ای از کتاب شهریار او و به بررسی مطالب آن کتاب و اندیشه های ماکیاولی، پرداخته شده است. ماکیاولی در کتاب خود، عدم پایبندی به اصول اخلاقی در زندگی سیاسی را مورد توجه قرار می دهد و معتقد است که: نیرنگ بازی در بازی های قدرت، اصلی ناگزیر و ضروری است. وی با تأکید بر کاربرد واقع گرایانه قدرت، بیان می دارد که این شیوه، منجر به یکپارچگی ملی خواهد شد. به واقع وی میانه ای با آرمان خواهی سیاسی ندارد.
شهریار ماکیاولی کتابی است سترگ، با نثری پرشور، برای انسان های همة دوره ها در شناخت ماهیت قدرت؛ اندرزنامه ای است برای دستیابی به قدرت و حفظ آن؛ بیانیه ای است در چگونگی فرمانروایی و فرمانبرداری. شهریار داریوش آشوری نمونه ای عالی از ترجمه است که علاوه بر دقت در انتقال معنا، سبک بیان نویسنده نیز به خواننده منتقل شده است. داریوش آشوری با نگاهی به نوع ادبی سیاست نویس و نصیحت الملوک نویسی در زبان فارسی توانسته این رساله را همچون یک سیاست نامه مدرن به زبان فارسی درآورد، بی آنکه نثر او رنگ کهنگی به خود بگیرد یا در ورطه عربی نویسی نصیحت الملوک ها یا سره نویسی سقوط کند. از حیث محتوا، تا پیش از شهریار، این نوع ادبی مشحون بود از پند و ارزهایی به پادشاه، در باب فضایلی چون شفقت و شجاعت. اما سخن ماکیاولی جدید بود. او از شهریار می خواست واقعیت را به آرمان نفروشد و به او می آموخت که گاه چگونه باید به قساوت عمل کند، چگونه روباه شود تا دام ها را شناسد و چگونه شیر باشد تا گرگ ها رماند. برای این پیام جدید، آشوری بیان جدید خلق کرده است. باری در توصیف ترجمه خوب گفته اند ابداع متنی که نویسنده اگر زبان مادری اش همان زبان مترجم بود آن را می نوشت. شاید اگر آن جمهوری خواهِ فلورانسی می خواست شهریارش را به فارسی بنویسد، حاصل کار چیزی می شد نزدیک به شهریار آشوری.