تصویری که از نشانه شناسی فرانسه پس از سال های 1960 در ذهن ترسیم می شود، تصویری بسته و بسیار ساختارگرا می باشد، نشانه شناسی که تنها و تنها دل مشغول کار بر روی متونی است که به شکل کامل از زندگی بریده اند؛ متونی جدا از بافت خودشان و موضوعاتی که گویی در خلأ جریان داشته و به کلی از بافت تاریخی خود جدا افتاده اند. اما می توان ادعا کرد که پس از گذشت پنج دهه، نشانه شناسی تصویر تازه ای از خود را به نمایش می گذارد، و به تدریج به دورنمایی پدیدار شناختی گرایش پیدا می کند.
این کتاب سعی دارد ضمن تأکید بر آراء و اندیشه های لاندوفسکی و بسط و توضیح ابعاد گمشده ی معنا که تا ظهور نشانه شناسی نوین با دورنمای پدیدارشناختی خاموش باقی مانده بود، جنبه های متفاوت نشانه شناسی کلاسیک و خصوصا نظام روایی برنامه مدار را به چالش کشد، همچنین به تفصیل به شرح و تفسیر نظام معنایی مبتنی بر "تطبیق" که در واقع هسته مرکزی اندیشه ی لاندوفسکی به حساب می آید بپردازد.