در کتاب شبانه ها نوشته ی کازئو ایشی گورو می خوانیم:
زندگی بزرگتر از آن است که فقط عاشق یک نفر باشی. تو از این جا بیرون می روی استیو. آدمی مثل تو آدم معروف شدن نیست. مرا ببین. وقتی این باندپیچی ها برداشته شود واقعا همان طور که بیست سالم بود به نظر می رسم؟ نمی دانم.
تجربه، اسمی است که آدم ها روی شکست شان می گذارند. به نظر این جمله ی حکیمانه ی برنارد شاوِ طناز، بستر اصلی داستان های این مجموعه است؛ جایی که نویسنده ی شش دانگی مانند ایشی گورو این بار خودش را نه در قامت یک رمان نویس چیره دست، که در هیئت نویسنده ای به مخاطب عرضه می کند که تسلطی کم نظیر بر عرصه ی داستان کوتاه دارد. راز ماندگاری ایشی گورو را باید در رمان بازمانده ی روز جست وجو کرد؛ میراثی کم نظیر که به مدد ترجمه ی درخشان استاد دریابندری از جایگاهی دوچندان نزد مخاطب برخوردار است. حقیقت این است که در عرصه ی ادبیات تعداد نویسندگانی که در حوزه های رمان و داستان کوتاه به یک اندازه تبحر داشته باشند کم است، اما به جرئت باید گفت ایشی گورو در همان گروه اقلیت به سر می برد. این مجموعه شاید تأکیدی باشد بر همین مسئله و نویسنده تلاش می کند با خلق شخصیت ها در قالب داستان کوتاه، به طرح سؤال بپردازد و در این راه به همان سیاق قبلی، دست از طنازی و شوخ طبعی هم برنمی دارد. درک آن چه در کُنه این داستان ها اتفاق می افتد، نیازمند آشنایی دوچندان با دنیای ذهنی ایشی گورو است. او در این پنج داستان که جملگی با محوریت موسیقی و خنیاگری نوشته شده اند، به واکاوی روابط میان آدم ها می پردازد و به سادگی دو واژه ی تجربه و شکست را به دوئلی خواندنی دعوت می کند. تقابل زیرکانه ی این دو واژه در خوانش اول به چشم نمی آید، اما درک آن، نیازمند زمان است. بنابراین بد ندیدم به چند نکته اشاره کنم.
کازوئو ایشی گورو نویسنده شش رمان است. او برای خدمت به ادبیات، جایزه OBE و نشان شوالیه ادب و هنر را دریافت کرد. او در لندن با همسر و دخترش زندگی می کند.