سبد خرید شما خالی است.
این گوشی لعنتی کجاست؟ خدا کند زیر تخت باشد. خدا را شکر برای یک بار هم که شده همان جایی است که فکر می کردم. از توی پاکت نامه قلب های ریز بیرون می ریزد. کلیک می کنم، اشکان است. کلیک می کنم؛ دیگه نمی تونم تحمل کنم، خداحافظ. نه! اشکان، امروز نه. چندمین بار است که خداحافظ؟ که دیگر نمی توانی تحمل کنی؟ که چهل تا دیازپام بیندازی بالا، و همه را به هول و ولا بیندازی؟ تحمل چی را نداری؟ چرا صبر نمی کنی تا همین زلزله دخلت را بیاورد؟ چرا هردفعه چهل تا دیازپام می خوری؟ برای یک بار هم که شده، صدتا، دویست تا، یا بیشترش را تجربه کن؛ جرئت داشته باش پسر.