بانو با سگ ملوس(به روسی:Дама с собачкой، تلفظ: داما سْ سُباچُکُی) یابانویی با سگ کوچولویش داستان کوتاهی است از آنتوان چخوف که در سال ۱۸۸۹ نوشته است. این داستان بارها به فارسی ترجمه شده است. در خلاصة داستان بانو با سگ ملوس آمده است: دمیتری دمیتریچ گوروف در آستانة چهل سالگی، و اهل مسکو است، در رشتة زبان شناسی تحصیل کرده و در خدمت بانک است. او برای استراحت به یالتا آمده است. گوروف همسری مبتکر و از خود راضی دارد. او ازدواجی اجباری را پذیرفته و اینک در همسر خود ظرافت و زنانگی نمی بیند. با وجود فرزند، گوروف بنای بی وفایی را آغاز کرده و به وی خیانت می کند. تا انیکه آنا سرگه یونا بانوی ملقب به بانو وسگ ملوس به یالتا می آید. او اهل پترزبورگ است و شوهر کرده است. این دو خیلی ساده، با هم صمیمی می شوند. با گذر زمان آن ها ترک پنهان کاری دیدارهای مخفیانه را با تصمیمی قاطعانه آغاز می کنند.