تاریخ زندگى مردم ایران، یعنى شرح حیات اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، فکرى و هنرى ایرانیان تاکنون با روش علمى مورد تحقیق و پژوهش قرار نگرفته است، و مورخان و صاحب نظران در راه تدوین تاریخ زندگى اکثریت مردم این سرزمین قدم مؤثرى برنداشته اند.
به حکایت کتب و آثار تاریخى، تا قبل از پیدایش تمدن جدید و رشد افکار دموکراتیک، اکثریت قریب به اتفاق مورخان ایرانى و خارجى، به اوضاع اجتماعى و اقتصادى توده مردم توجهى نداشتند؛ هدف آن ها تأمین زندگى فردى بود و براى حصول این منظور نیروى فکر و قریحه خود را در اختیار ارباب قدرت مى گذاشتند و به خصوصیات زندگى اکثریت مردم (که طبقه مُثمر و فعال جامعه را تشکیل مى دهند) توجه نمى کردند. ولى این اوضاع و این طرز فکر دوام نیافت؛ از حدود دو قرن پیش به این طرف، در اثر تغییر وضع اقتصادى و اجتماعى و رشد علوم و افکار در کلیه مظاهر زندگى ملل غرب تغییراتى عظیم و بى سابقه پدید آمد. با پیشرفت سریع علوم و فنون، انقلاب صنعتى آغاز شد، و با ایجاد وسایل موتورى، کارگاه ها و مؤسسات کوچک دستى قدیم جاى خود را به کارخانجات عظیم سپرد، و به تدریج به جاى ده ها کارگرى که در مؤسسات و سازمان هاى کوچک صنعتى با وسایل ابتدایى مشغول کار بودند، صدها هزار کارگر، در کارخانجات بزرگ صنعتى به کار پرداختند، و اتحادیه هاى صنفى قدیم جاى خود را به اتحادیه هاى عظیم کارگرى سپرد.