رمان تورج زاهدی را از جهات مختلفی می توان یکی از جذاب ترین آثار داستانی منتشر شده در سال های اخیر به شمار آورد. اثری که جذابیت نهفته در آن، از همان صفحات ابتدایی و حتی قبل ترش از روی جلد آغاز می شود. تصرف با جلدی به استقبال مخاطبانش رفته است که در ورای زیبایی نهفته در کشش نستعلیق آن یادآور تصویری از محتوا و محور اصلی داستان این رمان است. داستانی که در آن برای نخستین بار در قامت ادبیات داستانی ایران، ماجرای تسخیر روح و جان آدمی به واسطه شیطان و چگونگی رهایی از آن به قاب کلمه نشسته است.
تورج زاهدی چه در مقام موزیسین و چه در مقام نویسنده همواره این نکته را به مخاطبانش به اثبات رسانده است که اهل مکاشفه و کشف رازناکی های نهفته در گوشه و کنار زندگی آدمی است. او در مقام نوشتن نه علاقه ای به ادبیات آپارتمانی دارد و نه ادبیات توصیفی و یا حتی ادبیات غنایی و مدیحه سرا. ادبیات او ادبیات کشف و شهود است. ادبیاتی که از دل باورها و ایمان قوی مذهبی خارج می شود و غایت آن بازنمایی چهارچوب های زندگی انسان مسلمان است.
او در تصرف به سراغ روایت زندگی انسان مؤمنی می رود که خود را تسخیر شده توسط جنیان شیطانی می بیند. انسانی عادی و معمولی که زندگی و چهارچوب زیستی خود را در اسارت موجودی غیر خاکی شیطان می بیند. این داستان پس از این کشف راوی، تلاش شخصیت اصلی داستان برای رهایی از شیطان است که پس از کشف و شهودی زیبا و بدیع در نهایت منجر به نتیجه ای می شود که در رازآلوده بودنش چیزی کمتر از حیرت مواجهه نخستین مخاطب با سوژه داستان ندارد.
زاهدی اهل پژوهش است و آثار داستانی برجای مانده از او این امر را به اثبات رسانده اند. او در خط سیر پژوهش های خود اما هیچگاه علاقه و تمایلی برای خارج شدن از خط باورهای اعتقادی خود و دل سپردن به جادوی روایت های هالیودی از موجودات فرازمین ندارد. زاهدی بر این پایه نویسنده ای است سنت گرا که به بضاعت خود تلاش می کند تا سوژه های بکر و بدیع خود از موجودات فرازمینی را با چهارچوب و اسلوب شرعی و دینی پذیرفته بیان کند.
تصرف از یک منظر دیگر نیز اثری قابل توجه است. زبان ساده و شیوای این رمان بدون استفاده نویسنده از هر نوع کنایه و ابهام و ایهام که در نهایت منجر به خلق رمانی شده که یکدست و رو و بدون هیچ نوع حاشیه و زوائدی حرفش را به مخاطب منتقل می کند.
تصرف با این توصیفات رمانی است ماورا زمینی که با توسل به باورها و داشته های دینی سعی در بیان پدیده ای کمتر مورد توجه قرار گرفته در قامت ادبیات دارد. زاهدی داستانی را روایت کرده که شاید تا پیش از این تنها می شد سراغش را در قصه های کلاسیک ژانر گوتیک در اروپا گرفت، اما او با نگاهی دین مدارانه و در قامت ادبیات دینی ایران معاصر توانسته دست به خلق ژانر و گونه ای تازه در رابطه با آن بزند.